پرینت
بازدید: 3845

 فوتبال ايران در آوردگاه فرانسه ۹۸ :  نمايش ايرانى در ميدان جهانى

 

على صاحبى*

منبع: ماهنامه ایران فردا، شماره ۴۴، تیر ۱۳۷۷

 


نمايش ايرانى

در شرايطى كه دست‌اندركاران برگزارى شانزدهمين دوره مسابقات جام جهانى فوتبال همزمان با تعيين عنوان براى هر يك از تيمهاى حاضر در رقابتها به تيم فوتبال ايران عنوان "ديوار كوتاه" را اختصاص داده بودند، توپچى‌هاى ايران نه تنها ديوار كوتاهى براى پرش آسوده‌خاطر حريفان نبودند كه به عنوان حريفى قَدَر و سخت‌كوش، شايسته‌ترين نماينده قاره آسيا در پيكارها شناخته شدند.

جدا از تلقى‌ها و پيشداوريهاى بين‌المللى، با توجه به اوضاع نابسامان تيم و نمايشهاى ناموفق آن در ديدارهاى تداركاتى، افكار عمومى داخلى نيز به رغم آنكه تيم ملى را با اميد و دعا بدرقه كرد معهذا چشم‌انداز روشنى را براى آن ترسيم نمى‌كرد. اما همچنانكه در نوشتارى در شماره ۴۲ همين ماهنامه اشاره شد؛ "عرق ملى و اراده ايرانى برگ برنده تاريخى فرزندان ايران زمين بوده و هست". ارائه بازى غيرقابل انتظار در برابر مردان تنومند و نامدار يوگسلاوى، نمايش درخشان و ظفرمند در مقابل امريكا و بالاخره رويارويى قابل قبول با ژرمن‌هاى مدعى قهرمانى ناشى از كاركرد همين عنصرِ همواره مهياست. نمايش ايرانىِ مبتنى بر عرق و اراده ملى، هم مديون درايت، هوشيارى و پدرى كادر جديد مربيان تيم ملى اعم از سرمربى و مربى است و هم مرهون تلاشِ تمام ظرفيت و جانفشانى بچه‌هاست.

تا پيش از شروع پيكارهاى فرانسه تيم ملى فوتبال ايران سه بار در آوردگاه المپيك و يك بار در جام جهانى فوتبال توفيق حضور يافته بود. در المپيك ۱۹۶۴ توكيو حسين فكرى، در مونيخ ۱۹۷۲ محمود و محمد بياتى و در مونترال ۱۹۷۶ حشمت مهاجرانى روى نيمكت ايران نشسته بودند و درجام جهانى ۱۹۷۸ آرژانتين نيز باز حشمت مهاجرانى هدايت توپ‌زنهاى ملى را عهده‌دار بود. در فرانسه ۱۹۹۸ نيز جلال طالبى ملى‌پوش نامدار دهه ۴۰ به همراه بيژن ذوالفقار نسب ملى پوش فروتن دهه ۵۰ تيم فوتبال ايران را راهبر بودند. طالبى كه تنها به فاصله ۲۰ روز تا آغاز رقابتهاى فرانسه تيم فوتبال ناآماده و بى‌روحيه در اردويى پرتنش را از مربى كروات تحويل گرفت با حوصله، درايت و دانش خويش تيمى در حد امكان آماده، سرشار از روحيه و بى‌اختلاف را به مصاف حريفان فرستاد. وى با استفاده از مزيتهاى واقعى مردانش و با بكار بستن اصل "بهترين دفاع حمله است" نه تنها به استقبال بازى دفاعى و ضد فوتبال نرفت بلكه با ارائه چهره‌اى تهاجمى هم به دروازه حريف و كسب پيروزى چشم داشت و هم مانع از آن شد تا تيم ايران به كيسه گل رقبا تبديل شود همچنان كه عربستان و كره جنوبى و ديگر تيمهاى قاره ما شدند. اداى جمله "اگر بناست بميريم، ايستاده مى‌ميريم" از سوى سرمربى ايران در يكى از مصاحبه‌هاى مطبوعاتى فرانسه، نشان از همان عرق و اراده ايرانى داشت. شكست سرفرازانه و آبرومندانه از يوگسلاوى و آلمان را نيز مى‌بايد فاصله طبيعى فوتبال ما  با آنها به حساب آورد. فاصله‌اى كه نظم و سازمان، سطح برتر دانش مربيان، حرفه‌اى بودن واقعى بازيكنان، آرامش و تغذيه مناسب و... ايجاد مى‌كند. اما پيروزى تاريخى و حيثيتى مردان ما در مقابل تيم فوتبال امريكا برجسته‌ترين نقطه تجلى اراده ملى كاروان ايران در فرانسه بود و ساعات آغازين صبح اول تير ۷۷ نيز به خاطراتِ پرمباهات، ضميمه شد.

 

وحدت ملى

به فاصله شش ماه پس از شبِ پرنور و پرشور هشتم آذرماه، در نيمه شب پس از پيروزى تيم فوتبال ايران بر امريكا نيز در همه نقاط كشور اقشار مختلف مردم به خيابانها ريختند و شور و غرور را در هم آميختند. گرچه همزمان با صدور فرمانِ "آزادى بس" و "تحول بس" از سوى جناح انحصار و جريان كمدى - تراژيك استيضاح وزير كشور، فرمان "شادى بس" نيز با ابراز احساسات مردم سازگارى نداشت.

اما جدا از صحن وطن، كشور ميزبان رقابتها نيز فضايى همچون "خانه" داشت. حضور ۳۰ هزار تماشاگر ايرانى در ورزشگاه ۴۵ هزار نفرى، امواج دست‌افشان پرچمهاى ايران و غريو ممتد "ايران - ايران" در جريان بازى چنان فضايى فراهم ساخته بود كه به گفته توپچى‌هاى ايران "آنچنان بود كه گويى در ورزشگاه آزادى بازى مى‌كردند". خبرنگار شبكه تلويزيونى س.أاناا.أاناا آمريكا در گزارش پس از پيروزى تيم ايران بر آمريكا چنين عنوان نمود كه: "اگر چه هواداران آمريكايى با خواندن آوازهاى مختلف به تشويق تيم خود پرداختند، اما ايرانى‌ها آنقدر زياد بودند كه آنها مجبور به سكوت شدند. به طورى كه فكر مى‌كردى در ايران بازى انجام مى‌شود."

دقت بر اين نكته كه ۳۰ هزار ايرانى حاضر در ورشگاه شهر "ليون" از اقصى نقاط جهان و با تفكرهاى مختلف فكرى و سياسى براى حمايت از مردان ايران يكجا گرد آمده بودند و عنايت به اخبار رسيده از جمله پخش پيراهن به وسيله يك ايرانى از روى يك وانت در ميان تماشاگران ايرانى و يا اجراى انواع موسيقى‌هاى ايرانى در فاصله ليون تا پاريس و حاكم شدن فضاى ايرانى در اين مسير در لحظات پس از پيروزى ايران بر امريكا و... حاكى از آن است كه نام ايران و عشق به ايران در قلب همه ايرانيان، "طپش واحد" آفريده بود. تجمع صدها تن از ايرانيان در خيابان "كنزينگتون" شهر لندن و گردش خودروهاى مزين به پرچم ايران  در اين شهر و نيز گردهم‌آيى‌هاى مشابه در ديگر شهرهاى بزرگ اروپا و آمريكا نيز صداى همان طپش واحد را در گوش طنين مى‌دهد. "نام ايران" و "غرور ملى" عامل وحدت بخش در ميان همه "ايرانخواهان" است.

 

حس مشترك "جنوب"ى‌هاى جهان

خبرنگار زن روزنامه مصرى "الاهرام" به عنوان تنها زن محجبه در فرانسه براى پيروزى تيم ايران دعا كرد و ابراز اميدوارى نمود تا ملى‌پوشان ايران بتوانند آرزوى تمامى مسلمانان را برآورده كنند. "عراقى"ها از پيروزى مردان ايران ابراز شادمانى كردند، در لبنان، فلسطين و تاجيكستان نيز پس از پيروزى ايران بر امريكا تظاهرات شادمانه برپا شد و حتى برزيلى‌ها و مكزيكى‌ها هم با مردم ايران هم‌آوا شدند. در دورانى كه توده‌هاى جنوب در مواجهه نابرابر با شمال، كمتر "دلخوشى" دارند، پيروزى تيم فوتبال ايران بر آمريكا، شادمانى مشترك جنوبى‌ها را برانگيخت.

 

ورزش مبشر صلح است نه مشوق جنگ

بلافاصله پس از پايان مسابقه ايران و امريكا، گردانندگان "سيما"ى جمهورى اسلامى در يك چپ‌نمايى مهوع كه سنخيتى با راست‌گرايى‌هاى ذاتى‌شان ندارد سرود "مرگ بر امريكا" را پخش كردند كه واكنشى منفى را در ميان بخش مهمى از بينندگان برانگيخت. ظاهرشدن مشترك بازيكنان دو تيم در برابر دوربين‌هاى عكاسان و تصويربرداران، اهداى گل و يادبود از سوى بازيكنان ايران به امريكا و تعويض پيراهن‌ها در پايان بازى نيز گرايشى مقابل گرايش مالكان انحصارى صدا و سيما است. در المپيك ۱۹۵۶ ملبورن هنگامى كه آب روشنِ استخرِ محل برگزارى رقابتِ واترپلو ميان تيمهاى شوروى و مجارستان از درگيرى خونين واترپوليست‌هاى دو كشور، رنگ خون گرفت، جهانيان تنفر خود را از تبديل ورزشگاه به ميدان تخاصم خونين ابراز داشتند. گردانندگان سيما و هم‌جناحى‌هاى آنان با پخش آن سرود، از چمن سبز نيز رنگ سرخ را مى‌طلبند. همچنان كه در همان نوشتارِ نشريه شماره ۴۲ عنوان شد: "در طول سالهاى اخير همچنان كه بسيارى از مفاهيم و مضامين از روح خود تهى شده و هر مفهوم و روش اصولى، جاى خود را به مابه‌ازاى "ناقص‌الخلقه"اى داده است، مبارزه اصولى ضدامپرياليستى نيز به "شكلك درآوردن" و "شاخ و شانه كشيدن"هاى "بى‌پشتوانه تبديل شده است".

نكته آنكه ديدار ايران و امريكا كم‌خشونت‌ترين ديدار در مرحله مقدماتى جام جهانى ۱۹۹۸ فرانسه بود. بيش از ۳ ميليارد بيننده اين بازى در سطح جهان اين نكته را دريافتند.

 

ابتكار عمل ديپلماتيك

همچنان كه پيش‌بينى مى‌شد ابتكار عمل ديپلماتيك در "جنب زمين فوتبال" در دست امريكايى‌ها بود. ارسال پيام شفاهى رئيس‌جمهور، درخواست تازه وزير امور خارجه و پيام تبريك سخنگوى وزارت امور خارجه امريكا به مناسبت پيروزى تيم فوتبال ايران بار ديگر امريكا را در موضع عمل ديپلماتيك و طرف مقابل را در موضع عكس‌العمل منفعلانه قرار داد. در آستانه رقابت بس حساس ايران و امريكا اين امكان وجود داشت تا از موضع "منافع ملى" از فضاى موجود بهره گرفت و به كسب "امتياز ملى" انديشيد.

 

استعدادهاى بى‌متولى

چگونگى حضور تيم ايران در ميدان فرانسه بار ديگر بر ظرفيتهاى سرشار بى‌رهبرى و استعدادهاى بى‌متولى در آشفته بازار سرزمين ما توجه داد. تيمى كه با چند بار تعويض مربى، بدون تقويم مناسب ديدارهاى تداركاتى، به دور از آمادگى روحى مناسب و از درون اردويى نابسامان و پرتنش در آستانه حضور در فرانسه قرار داشت، با حداقل فرصت كادر جديد مربيان و با دلسوزى و درايت آنان و ايجاد شوق و روحيه مجدد در بچه‌ها، نمايشى موفق ارائه داد و آبروى ملى را خريد.

ديگر استعدادهاى سرشار جمعيتِ بس جوان ايران نيز در عرصه‌هاى گوناگون بى‌رهبرى و بى‌متولى‌اند. انديشيدن به آنان و دريافتنشان با چه كسى است؟"

نمايش فرانسه آميزه‌اى از اراده و غريزه و همچنين هدايت حداقل بود. سازمان كارآ و دانش روز و تجهيز اصولى چه زمانى ضميمه اراده به عنوان سرمايه‌اى ديرينه خواهد شد؟

 

* علی صاحبی نام مستعاری است که شهید هدی صابر برای نگاشتن برخی از مقالات خود در نشریه‌ی ایران فردا از آن استفاده کرده است.

مسیر جاری:   صفحه اصلی بینش و اندیشهمقاله‌ها
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد