در نگاه دیگران» شاخه:بینش، روش و منش
پرینت
بازدید: 6681

احسان شریعتی

متن سخنرانی آنلاین در نهمین سالگرد شهادت هدی صابر

بنام خداوند هستی و هم راستی
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى (۱)
امروز سالیاد جوان‌مردِ رادمنش، معلمِ شهید هدی صابر را در شرایطی بزرگ می‌داریم که جامعه و بویژه نسلِ جوانِ ما، بیش از پیش نیازمندِ شناختِ «نمونه»هایی چون هاله سحابی‌ها و هدی صابرهایند. منظور از نمونه، همان اُسوه، الگو یا مُدل‌های تحقق‌یافته، عینی و انضمامیِ ارزش‌ها و ایده‌های انتزاعی است و نه «اسطوره»سازی مطلق از انسان‌های همواره جایزالخطا و دارای ضعف و نقدپذیر.
برای نمونه، موضوعِ قصه‌ی «معلم، و حسن و محبوبه» به‌روایتِ دکتر شریعتی(چنان‌که داستان دختری «در باغ ابسرواتوار» و یا نامه‌نگاری به فرزند همچون نسل فردا)، با الهام از زندگی و سرنوشت دو تن از شاگردانش، سبک پرداختن به همین نمونه‌سازی انضمامی از ارزش‌ها بود و نه نوعی نمادپردازی اسطوره‌ای و خیالین از افراد واقعی و شخصیت‌های زمینی.
برای کسب این شناخت، نخست می‌بایست تبارشناسی کنیم، یعنی آن حافظه‌ی تاریخی‌ای را بشناسیم که سازندهٔ «هویتِ» فرهنگی-اعتقادی و سیاسی-اجتماعی این «شخصیت‌»های معاصر ما به شمار می‌آید:
1) به‌لحاظِ سیاسی، شهید هدی صابر یکی از تلاش‌گران یا مبارزانِ جنبش ملی-مردمی (ناسیونال-دموکراتیک) ایران‌زمین است در راهِ کسب استقلال و آزادی، که از عصر مشروطه تاکنون (با گذر از جنبش‌های منطقه‌ای، نهضت‌ملی‌شدن صنعت نفت، جنبش مسلحانه اواخر دهه ۴۰، انقلاب ۵۷، و جنبش اصلاحی دهه ۷۰)، استمرار یافته است. این جنبش‌ها به‌خلاف آنچه برخی از نیروهای غیردموکراتیک می‌کوشند وانمود کنند، برغم طی کردن ادوار تاریخی گوناگون و تغییر و تعمیقِ نگرش‌ها و رویکردها و مطالبات، جملگی یک هدف مشترک را تعقیب می‌کرده‌اند و مردم ایران از خلال این نهضت‌ها خواستار استقلال و آزادی، عدالت و توسعه‌ یا در پیش گرفتن راه رشدی پایدار و متوازن، مترقی و تعالی‌بخش، بوده‌اند. با اینهمه می‌دانیم که برغم پیشگامی و قدمتِ تاریخی و همه‌ی دستآوردها، جنبش ملی و مردمی در کشور ما غالبا و در مجموع، موفق و کامیاب نبوده است (که در جای دیگر به تحلیل علل و دلایل آن می‌پردازیم)؛
1) به‌لحاظِ اجتماعی: جنبش عدالت‌خواهانه‌ی این سرزمین، از زمانِ مزدک تا بابک و از ابوذر در صدر اسلام تا خداپرستانِ سوسیالیست و تا مجاهدینِ صدر (نسلِ حنیف) و تا سوسیال‌دموکراسی رادیکال معنوی (تثلیثِ «عرفان، برابری، آزادیِ» شریعتی)، و به‌طورکلی، مجموعه‌ی جنبش‌ها و مبارزاتِ اقشار و طبقات زحمتکش، دهقانی، کارگری، و ..، نشانگرِ حضورِ یک جنبشِ مطالبه‌گرِ قوی برایِ تحققِ عدالت در عصرِ قدیم و دموکراسیِ اجتماعی در عصرِ حدید در این سرزمین بوده است.
2) و بالاخره، به‌لحاظِ فرهنگی: نمونه و موردِ هدی صابر، نمایانگرِ تداوم سنتِ «فتوّت» یا آئین جوان‌مردی و «سنّتِ پهلوانی» ایرانی است که علاوه بر جنبه‌ی ملّی، نسبتی با تصوّفِ ایران و تشیعِ اسلام نسبتی دارد و در عصر جدید به نوعی نواندیشی دینی می‌رسد که از زمان سیدجمال شروع شده و با اقبال قوام فلسفی یافته و در شریعتی به هیئتِ یک مکتب ارتقا یافته‌است.
پرداختن به این سه بُعد را ما در زندگی، مبارزه، کار، و تلاش فکری و معنوی هدی صابر به‌شکلِ «متعادل» می‌بینیم؛ و همین موضوعِ سخن و پرسش و تأمل امروز من و ماست. تعادل یعنی توانِ برقراریِ نسبتی متوازن میانِ چند بُعد و ساحتِ وجودی که کمتر در شخصیت‌ها و جنبش‌های تاریخی شاهد آن هستیم. این تعادل منتجهٔ جهانبینی «توحید» است که خروجی آن به قول متکلمان معتزلی «عدل» در عرصهٔ اجتماعی و «اعتدال» انسانی است.
یک موّحدِ یکتاپرست که در سیری استعلایی به «یکتویی» در منش و خُلق-و-خو و رفتاری هماهنگ با هستی و دیگری و به وحدتی در میانه‌ی من‌های متکثر می‌رسد، در حرکتِ بازگشتِ نزولی، قدرِ هر یک از ساحاتِ وجودی و تک‌تکِ ذرّه-لحظه‌ها و هستندگان را می‌داند، یعنی می‌شناسد و به‌شمار می‌آورد.
مبارزهٔ سیاسی اگر با کار اجتماعی و این دو اگر با ارزیابی نفسانی مستمر و پرسشگری دایمی فکری همراه نباشد، می‌تواند انسان‌های تک‌ساحتی خطرناکی را بسازد که در تجربه‌ی تاریخی دیده‌ایم. در این تجربه شاهد مبارزان و رزمندگان بزرگ و مؤثری بوده‌ایم که در ابعاد معنوی و اخلاقی سخت فقیر بوده‌اند، و یا بی‌خبر از واقعیتِ زندگی و دنیایِ کار و تولید مادی و اقتصادی و سبکِ زیست اقشار و طبقاتِ واقعی مردم در یک سرزمین و اقلیم مشخص جغرافیایی و در یک دوره‌ی معیّنِ تاریخی.
آیا او و همه‌ی کوشندگانِ سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن)‌ها امروزه نسبت به تمایزِ میانِ دو نوع کارِ (به‌تعبیر شریعتی) «صالحاتی» اساسی، ساختاری و زیربنایی، و کار «حسناتی»، خیریه‌ای، و امدادگرانه، غافل بود؟ نه! او و اینان به ضرورتِ کار از پایین و در متن اجتماع که نه فقط برای مردم که برای روشنفکران مقیدتر است، واقف بودند. مفیدتر برای روشنفکر زیرا او را به شرایط واقعی و شیوه‌ی زیستِ عینی جامعه نزدیک می‌سازد و مؤثر است در تغییر عادات و انحرافاتِ منتزع‌اندیشی و اجتناب از درغلطیدن به ورطه‌ی مشکلات ذهنی.
از سوی دیگر برای جامعه نیز مشارکت نیروهای آگاهِ جوان در امر امداد و به‌سازی اجتماعی آموزنده است و هرچند کوچک باشد نمونه‌هایی است از کارهای نهادینی که باید با همّت و همبستگی اجتماعی انجام گیرد. کارهایی که نهادهای رسمی و حکومتی یا به هر علّت و بهانه انجام نمی‌دهند و یا اگر در برخی کشورها و نظا‌مها، مثلا کلکتیویستی و کمونیستی، انجام می‌دهند به بها و به ضررِ دو حوزهٔ دیگر سیاسی و عقیدتی، یعنی نظارت و سُلطه‌گر‌ی بلاشرط و بی‌حد در برابر تنوع و حقوق و آزادی‌های سیاسی، مدنی و فرهنگی است.
همه شاهد بودیم که چگونه هدی صابر در دهه‌ی گذشته شخصیتی چندساحتی بود و حین تلاشگری فکری و کوشش برای تربیت و آموزش و پرورش یک نسل از کادرهای جوان در حسینیه‌ی ارشاد (که خود افتخار داشتم در برخی از نشست‌هایش شرکت کنم)، به مناطق محروم کشور مانند سیستان و بلوچستان و ..، می‌رفت تا نهادهای اجتماعی‌ای بسازد برای بهبود شرایط زیستی نابسامان مردم در آن خطه‌ها و توان‌بخشی و کاریابی و ..، یکرشته کارهای نمونه‌وار زیرساختی، و در عین حال سرشار بود از مسئولیت‌پذیری و تعهد سیاسی و تشکیلاتی.
موضوع کلاس‌های درس و بحث او یکی جهانبینی توحید بود، و تضمّن و منتجّاتِ اخلاقی-معنویِ خدا و یکتاپرستی؛ و دیگر بازخوانی تاریخ معاصر.
اهمیت درک رخدادها و دوران‌های تاریخی و ضرورتِ انتقالِ حافظه‌ بمثابه‌ی «هوّیت»، امروزه به‌دلیل انقطاع و گسست‌ دوره‌ها، بویژه در ذهن و نزد نسل جوان، بر کسی پوشیده نیست. علاوه بر تاریخ‌پژوهی، هدی با مباحث توسعه اقتصادی در غرب و در کشورهای در حال توسعه، و تحلیل برنامه‌های عمرانی، بودجه، و تحولات صنعت نفت در ایران، آشنا بود. در کتاب «فروپاشی» با تحلیل درخشانی از علل وقوع انقلاب نشان میدهد که چرا انقلاب یک اقدام اراده‌گرایانه از سوی مخالفان رژیم نبود، بلکه محصول اصلاح‌ناپذیری آن نظام بود، و این‌که «مسئولان» آن وضع و نظم بهترین پاسخگویان پیرامون نتایج حاصله از آن سیاست‌های اعمال‌شده هستند.
متاسفانه حوادث تلخی که در حاشیه‌ی مراسم تشییع مهندس سحابی مرگ «طبیعی» هاله و هدی پیش آمد، نشان داد که به تعبیر هگل آن‌چه تاریخ به ما می‌آموزد این است که مسئولان، اعم از و مردم از تاریخ درس نمی‌گیرند چرا که موقعیت‌های تاریخی گویی هر بار متفاوت و خودویژه رُخ می‌نمایند؛ لذا رخدادهای تاریخی مشابه همواره دوباره تکرار می‌شوند؛ و مارکس می افزود که هگل فراموش کرده بود که بگوید بار اول به‌شکل تراژیک و بار دوم به‌شکل کمیک!
تاریخ اما به‌واقع، نه فقط تکرار است و نه مجموعه‌ی رویدادها و دوره‌های گسسته و پراکنده و یگانه، نه چنین کمدی‌ای در کار است و نه چنان تراژدی‌ای، که انسان‌ها در آن غیرمسئول و لعبتکانی بیش نباشند. همه‌ی ما در آنچه رُخ می‌دهد نقش بازی می‌کنیم، هرچند در چارچوب «سنت» (روندها و ساختارها) و «مردم» (عاملان انسانی جمعی)، «تصادف» (پیچیدگی هر موقعیت منحصر به فرد) و «شخصیت»‌ها نیز از عوامل سازنده‌ و شروط امکان رُخدادِ تاریخی اند (۳).
معلم شهید و شاهد هدی صابر، با زندگی پُربار آگاهی‌بخش و مرگِ غم‌بارِ گواهی‌بخشِ خود بارِ دیگر به ما درس و حکمتِ شادانِ چگونه ماندن و چگونه مردنِ در شأنِ انسان را نیک آموخت و بر اقتدارگرایان سُلطه‌گر، همچون گاندی و ماندلا، برتری و پیروزی اخلاقی خود را اثبات کرد. در این «تصادف»، «شخصیت» نقش خود را به‌زیبایی بازی کرد، و مسئولان بر سر دو راهی پذیرش اصلاحات ساختاری یا فروپاشی سراسری نشاند، از این پس «سنت و ناس» حکم نهایی صادر خواهند کرد.
شعلهٔ یاد او همواره زنده و راهش پُر رهرو باد.

—————————————-
۱- خبرشان را ما بدرستی بر تو‏ حكايت مى‌كنيم: آنان جوان‌مردانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده‌بودند و ما بر هدايت‌شان افزوديم (۱۸-كهف/۱۳).
۲- از «رسايلِ جوانمردان»(ص‌ص۱۷۷-۱۸۰)، در مقدمهٔ کربن، ه.، «آئين جوان‌مردان»، ت.ف.: ا. نراقی، تهران: نشرنو، ۱۳۶۳، ص۱۳
۳- «میراث پهلوانی»، ه. صابر، ا. مختاری، تهران: چشمه، ۱۳۹۰ ۲- صابر، ه.، فروپاشی: نگاهی به درون رژیم شاه، بحران‌ها، تضادها و ناکامی‌هایش، تهران: پارسه (سبحان)، ۱۳۹۸
۴- إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ اَلْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ اَلْمَثُلاَتِ حَجَزَتْهُ اَلتَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ اَلشُّبُهَاتِ (نهج، خ ۱۶)، «آن‌كو را که عبرت از حوادث تلخ روزگار دستمايه گردد، تقوي او را از فروافتادن در شبهات
مصون دارد.»

منبع: کانال رسمی احسان شریعتی

مسیر جاری:   صفحه اصلی در نگاه دیگرانبینش، روش و منش
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد