در نگاه دیگران» شاخه:بینش، روش و منش
پرینت
بازدید: 3910

مروری اجمالی بر بینش، روش و منش هدی صابر

 جواد رحيم پور

منبع: فصلنامه بوی باران(سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی)، سال دوم، شماره پنجم، مرداد ۱۳۹۰

 

در نگاه و بينش ديني كه پيوندي استراتژيك ميان دنيا و آخرت برقرار است، اصل معاد اهميت وجايگاه رفيعي در جهان بيني انسان مسلمان دارد. از اينرو مرگ حيات تازه اي است و پايان اين جهان، رافع مسئوليتها واعمال افراد پس از وقوع مرگ نخواهد بود.

آنانكه به اين پيوند پايبندترند، طول عمرشان بيشتر از عرض عمرشان است و هدي صابر كه پيوند استراتژيك با خدواند و جان جهان برقراركرده بود، در زمره چنين انسانهايي به شمار مي رود.

اكنون دو ماهی است كه برادرمان هدي صابر در ميان ما نيست و روح صاحب منش او بر آستان بارگاه عشق ايستاده است و از نزديك تلالو  رحمت رفيق رهگشا را به نظاره نشسته است. اينك او بدان بارگاه كه عشق مي ورزيد، بر سر پيمان خويش با رفيق رهگشا، به قراري جاودانه پاي گذاشته است. اينك عاشق به نزديك معشوق رسيده است و آن دلرباي جاودانه امر به پرواز اين روح صاحب منش داده است.

هدي رضازاده صابر در سال ۹۰ و از درون زندان به چرخش و ارتقايي كيفي در حيات اين جهاني دست يافت. به تعبيري عرض عمر او پايان يافت و وارد طول زندگيش شد.

بي ترديد آنچه در اين چرخش و ارتقاي كيفي موثر بود، فرصت بي بديل انس استراتژيك با قرآن بود. به تعبير خود او، رابطه تاكتيكي با خدا را به رابطه استراتژيك با خداوند تبديل كرد.

در اين چرخش، هدي صابر فراتر ازنيازهاي روزانه، جان جهان را در تمام هستي "منتشر" مي ديد و خداي" بس مشاركت جو" همگان را به ارتقا در هستي و حيات  فرا مي خواند و اينگونه بود كه به "عضو فعال هستي " تبديل شد.

او پيامبران الهي را به مثابه پروژه داراني مي ديد كه خدواند به واسطه اين پروژه و عضويت فعال آنها در هستي، صلاحيت آنها براي ابلاغ رسالت و ارتقاي بينش و روش انسانها را تائيد كرده بود. اما او داشتن پروژه را منحصر به پيامبران نمي ديد و آن را قابل تسري به همه انسانها مي دانست و از آن به عضويت فعال در هستي تعبير مي كرد.

در بينش او، در جهان مخلوق خداوند، ارتقاء محصول پروژه است وخداوند انسانها را به ارائه پروژه دعوت كرده است. او پروژه داري رادرخط كمال وارتقاي فرد وجامعه موثر مي دانست وهرچه پروژه عامتر باشد، ارتقاء نيز وسيعتر و پردامنه تر خواهد بود. بدينگونه انسان فاني ازعرض عمر به طول عمرقدم مي گذارد.

درتلقي او، خداوند پاي ثابت قرار همه پروژه داران است. هدي صابر با اين نگرش از عرض عمر خود به طول عمر خويش گذر كرد و به قرار جاودانه با رفيق رهگشا پاي گذاشت. و اين چنين بود كه پيوند حيات اين جهانيش با حيات پس از مرگ در بهترين كيفيت برقرار شد.

هدي صابر بينش وعملي منطبق بر هم داشت. پراتيك شخصي واجتماعي او از دايره ديدگاه هايش خارج نبود. او در عرصه انديشه مستقل از عمل نمي انديشيد. بين انديشه وعمل فاصله نمي گذاشت. هدي صابر براي رسيدن به بعد عملي انديشه هايش ، نيازمند زمان نبود. انديشه هاي او تراز عيني داشتند وآنها را به سرعت تبديل به اقدام مي كرد.

هدي صابر براي دست يابي به تراز وانطباق انديشه وعمل روش خاص خود را داشت. باورهاي اعتقادي، اجتماعي و اقتصادي صابر از مفاهيم مشتركي تغذيه مي شدند. به همين دليل فاصله اي بين انديشه و عمل در شخصيت او ديده نمي شد. مرور اجمالي بينش ، روش و منش هدي صابر بيانگر اين موضوع است.

هدي صابر در تبيين رابطه استراتژيك با خداوند، به عضويت  فعال در هستي اعتقاد داشت. اين عضويت فعال در هستي دو جنبه اساسي دارد. اولا درمورد تك تك انسانها قابل تسري است و ثانيا نيازمند پروژه است. اما مقدمه همه اينها توانمند شدن به معناي كشف ظرفيتها و حركت در مسير صلاحيتهاي دروني افراد است .

او جهان هستي را عرصه جولان انسانهاي ميانه مي دانست و ميانداران را به مشاركت در هستي فرا مي خواند. او از اين گزاره بينشي، راه به مسير توسعه مي برد و در ادبيات اقتصادي خود بر گزاره " جهان، جهان متوسط‌ها است" تاكيد مي كرد. از همين رو از تقويت بورژوازي ملي  به مثابه يك برنامه ملي براي رشد و حفاظت از سرمايه هاي مادي و معنوي كشور دفاع مي كرد.

 او با درك عميق از جهان متوسط ها، هدفگذاري برنامه اي دو سويه اي را شكل مي داد كه از يكسو به كشف سرمايه هاي انساني معتقد بود و از ديگر سو توانمندي آن را مد نظر قرار مي داد. به عبارت دقيق تر ايجاد فرصتهاي برابر محصول و ميوه توانمند سازي  تك تك افراد است. هدي صابر توانمند سازي را يك مسئوليت مي دانست كه از يكسو ريشه در توسعه مداري او در عرصه جامعه و اقتصاد داشت و از ديگر سو تلاشي براي عضويت فعال در هستي  به شمار مي رفت كه ريشه در مفاهيم بينشي و جهان بيني او داشت.

 هدي صابر در تحقق اين  ايده دو تجربه اساسي در مسير توانمند سازي را از سر گذراند و در نهايت به تجربه نهايي خود كه اجراي يك پروژه توانمند سازي در محلات حاشيه نشين شهر زاهدان بود، وارد شد.

نخستين تجربه هدي صابر در امر توانمند سازي، تجربه اي كاملا شخصي بود. به خاطر دارم پس از آزاديش از زندان در سال ۹۰ فرصت كوتاهي برايش پيش آمده بود كه هنوز زمينه كافي براي اجراي برنامه اي پايدار را نداشت.

در رفت و آمدهاي روزانه بطور اتفاقي با راننده اي، درمسيري آشنا شده بود كه سيگاري بود. او مي گفت با اين راننده ارتباط برقرار كرده است و براي ترك سيگار به او كمك مي كرد. ارتباط هدي صابر آنچنان قوي شده بود كه راننده حاضر بود به صورت ويژه با هدي در شهر گردش كند ودر برنامه ترك سيگار همكاري كند.

بي شك هدي در اين برنامه دو نكته را مد نظر داشت. از يكسو اين فرد را توانمند كرده بود واز ديگر سو به ما مي آموخت كه سرمايه گذاري بر روي تك تك افراد هم ارزش دارد و هم به لحاظ بينشي وتعين اجتماعي و اقتصادي ضرورت دارد.

تجربه دوم هدي صابر، انجام پروژه مطالعاتي گذري بر پيشينه و موقعيت کنوني نهادهاي خدمت رسان عرصه حمايت  بود. او در اين مطالعات از نزديك با انواع  روشها و تجارب توانمند سازي در جامعه آشنا شد.

سپس خود پروژه مطالعاتي توانمندسازي ساكنان حاشيه نشين شهر زاهدان در استان سيستان وبلوچستان را با همكاري بانك جهاني و وزارت مسكن وشهرسازي سابق به مرحله اجرا درآورد. اين پروژه در زمره موفق ترين پروژه  هاي توانمند سازي محلات حاشيه نشين كشور به شمار مي رود.

نمونه ديگر همسويي انديشه و عمل در شخصيت هدي صابر، حضور مجدانه توامان فكري وعملي در عرصه فعاليتهاي سياسي و اجتماعي بود. بي شك خود او انسان توانمندي بود. بنابراين به عنوان يك انسان توانمند، صاحب پروژه بود.

پروژه عمومي او ارائه يك مدل تحليلي جهان شناختي از رابطه مفهومي انسان- جهان و خدا بود. در اين رابطه انفعال مفهوم ميرايي را داشت و جهان از عناصر حيات بخش تشكيل شده است. جان جهان كه خود حيات مطلق وجاودانه است با خلقت منفعل و ميرا ميانه اي ندارد و انسان نيز جز به عضويت فعال در هستي به حيات در خور و جاودانه دست پيدا نمي كند.

 در اين چارچوب هدي صابر هم به توليد مي پرداخت و هم اهل عمل و اقدام بود. او همواره به اين موضوع كه امروزه همگان خود را مشاور مي دانند و اجراي كارها را به ديگران واگذار مي كنند انتقاد داشت. به بيان بينشي انديشه بدون عمل، عضويت فعال در هستي را مختل مي كند و در بهترين حالت تا نيمه راه انسان را مي برد.

بنابراين، خود هدي صابر در پاسخ به اين انتقاد رويكرد عملي بكار گيري توامان مغز و دست را در پيش گرفته بود. به عنوان نمونه در فعاليت انتخاباتي سال ۱۳۷۶ از اعضاي موثر ستاد انتخاباتي رياست جمهوري مهندس عزت ا... سحابي بود. او در اين ستاد جزو برنامه ريزان محتوي برنامه تبليغاتي مهندس سحابي به شمار ميرفت و در عين حال مديريت اجرايي بخشي از اعضاي فعال ستاد را برعهده داشت. با اينحال خودش علاوه بر وظايف راهبري و مديريت  به عنوان يك عضو ساده نيز پيگير امور اجرايي چاپ بروشور، رزرو جا براي برگزاري مراسم سخنراني، مديريت زمان مصاحبه‌ها و... بود.

او همچنين هر كجا خلايي  در امور اجرايي پيش مي آمد منتظر نمي ماند تا مسئول مورد نظر اقدام كند. مثلا خودش براي جابجا كردن ميز وصندلي، توزيع بروشورها و... اقدام مي كرد. خودش پيشگام بود.

از طرفي مي بينيم كه هدي صابر وظايف اجرايي را هيچگاه مانعي براي، توليد فكر نمي ديد. درجلسات بحث و گفتگو شركت مي كرد و برخي از ماندگارترين آثار تجارب برنامه ريزي كشور در عرصه مطبوعات متعلق به اوست.

بطور خلاصه ، هدي صابر با رجوع دائمي به محيط عيني، تجربه وسيعي در كاربردي كردن انديشه هايش كسب نموده بود. همه اينها به او كمك مي كرد تا بتواند مزيت افراد، گروهها وحتي بينش‌ها را راهبري و مديريت جامعه بخوبي تشخيص دهد.

هدي صابر براستي مصداق واقعي تلفيق " بينش، روش و منش "بود. همسويي انديشه وعمل را نشانه اي مثبت براي جلوگيري از ايجاد زاويه با خدا ومردم مي دانست. در انديشه او عمل خلاف انديشه روزنه اي براي عافيت جويي و فرصت طلبي ايجاد مي كرد. از همين رو منش را ضروري حركت توامان انديشه و عمل مي دانست وجستجو گر منش نيز بود.

مسیر جاری:   صفحه اصلی در نگاه دیگرانبینش، روش و منش
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد