در نگاه دیگران» شاخه:بینش، روش و منش
پرینت
بازدید: 3931

هادی عظیمی

منبع: وب‌سایت جرس ـ 31 خرداد 1390

خبرتلخ بود، تلخ تر از زمانه ی تلخ ما و تلخ تر از آنکه بغض را فرصت دهد و دل را توان بخشد. شهید هدی صابرخبری تلخ از مردی ایستاده بر آرمانهایش که در روزگار ما کمیاب و بی نظیر ند. مردی که استقامت و مردانگی و عشق را تو امان در خود جای داده بود و جسم را توانایی تحمل این بار سنگین نبود،پس مظلومانه پرکشید و به دیدار معشوقی شتافت که مشتاق تر به وصلش بودوآنچه باقی ماند ؛تلاش وافر صابر در عرصه ی اندیشه وانباشت تجربه و معرفتی بود که امروز برای ما به یادگار مانده است.

صابر در سالهای پایانی عمر خود دو یادگار زرّین برجای گذاشت که نتیجه ی سعی و تلاش و عشق وافر وی به جوشیدن و تحوّ ل بود. او ابتدا نگاهی از فراز به تاریخ معاصر ایران انداخت و هشت قله ی این تاریخ را برگزید و هزار نیاز نهفته در این فرازهارا تحلیل و بررسی نمود و به یک جمع بندی نهایی از این هشت فراز رسید.

گام بعدی صابر، جلسات قرآن وی بودند که با نام “باب بگشا” شناخته می‌شدند و در آنها درصدد تبیبن رابطه ی صافدلانه و استراتژیک انسان با خدا برمبنای قرآن بود و کوشید تا نگرش ناب و بدیع خود به قرآن را در این جلسات به شاگردان و علاقمندانش اطلاع دهد. در واقع آنچه در این جلسات مشهود بود آمیختگی اعجاب برانگیز قرآن با “روش، منش و بینش “ وی و تاکید بی پایان وی بر همراهی و شناخت قرآن نه به عنوان یک “کتاب مقدس” که به عنوان “کتاب همراه” یا نوت بوک بود. در حقیقت صابر؛ تاریخ ، هستی و کتاب و انسان را به عنوان یک مجموعه و منظومه ی مرتبط و هماهنگ می‌دید که باید از تفکیک آنها خودداری کرد و کوشید تا از متن به عنوان روش شناخت این منظومه بهره گرفت تا قوانین تحول را یافت و به مشارکت آگاهانه و فعالانه در هستی و تاریخ پرداخت.

صابر بارها تاکید می‌کرد، کسانی در تاریخ تحول آفریده اند که همراه با کتاب بوده اند و کتاب را به همراه همیشگی خود تبدیل کرده اند. او بارها به حنیف نژاد به عنوان نونه ی بارز این همراهی اشاره می‌کرد. وی در جمع بندی خود از تاریخ به این نتیجه رسید که مشکل در دوره ی معاصر نه در حضور دین که در فقدان ارتباط با خداست . به همین دلیل صابر برخلاف بسیاری از هم نسلانش از سکولاریسم و گذار به سکولاریسم روی برگرداند و بارها از آن چه “روشنفکر بازی “ می‌نامید بنالد و از اینکه عده ای می‌خواهند خدا را در صندوق عقب ماشین بگذارند و آنرا فراموش کنند ، شکایت می‌کرد.

تفکر خلّاق صابر در دو پروژه ی استراتژیک اش هرچند کامل شنیده نشد اما با شناخت اصول و دغدغه های اساسی وی می‌توان به او و افق فکری اش که توان بنیان یک مکتب فکری را داشت نزدیک شد و از آن برای آینده و بحرانهای در پیش بهره گرفت . هرچند راقم این سطور نمی تواند مدعی تسلط کامل بر زوایای اندیشه آن مرد خدایی باشد، اما با دقّت در آثار و افکارش می‌توان به یک رویکرد جدید اشاره کرد که در جمله آثار وی موجود می‌باشد. همانطور که گفته شد هستی و جامعه و کتاب را در یک راستا قرار می‌دهد و با متن به عنوان یک راه برای ارتباط با خدا و تبیین یک رابطه استراتژیک با خدای هستی به سوی حل بحرانهای اجتماعی خواهیم رفت. من نام این رویکرد صابر را “رویکرد خلاقانه به قرآن” نامیده ام و هرچند خود او آگاهانه یا نا آگاهانه از کنار متدولوژی مباحث خود می‌گذشت و یا شاید می‌اندیشید که فرصتی اندک برای کار دارد و باید هرچه سریعتر پروژه ی نا تمام خود را به پایان برساند اما نباید فراموش کرد که در صورت عدم تبیین رویکرد او به قرآن ، فهم عمق اندیشه ی وی برای آنان که وی را نمی شناختند ،امکان پذیر نیست.

تفکر خلاق صابر در رویکرد به قران در مسیر رسالتی بود که وی برای خود می‌پنداشت و می‌خواست این رویکرد به حل مسئله ی تاریخ معاصر ایران بپردازد و متنی برای رهایی ارائه دهد که مبنای رفتار سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی قرار گیرد. اگر تفکر خلّاق را “ عبارت از فرآیند درک مشکلات ، مسائل ، کمبود اطلاعات ، عوامل جاافتاده ، حدس زدن و فرضیه ساختن در مورد این کمبود ها، ارزیابی و آزمون فرضیه ها و حدس ها، اصلاح و ارزیابی مجدد آنها و بالاخره ارائه نتایج “(تفکر خلاق و حل خلاقانه مسئله-ص18- خیریه بیگم حائری زاده و لیلی محمدحسین) بدانیم . رویکرد صابر در “باب بگشا “ تعریف دقیق یک رویکرد خلّاقانه را به خود می‌گیرد. در این رویکرد صابر کوشید تا خلاقانه در یک مسیر ابتدا در “هشت فراز” مسئله را تبیین کند که از نظر وی “استبداد ،‌فقدان رویکردپایدار مشارکتی در عرصه ی ملی ، وادادگی و نبود تفکر همگرا “ بود ، درک و توضیح دهد و سپس برای حل مسئله به متنی بازگردد که مغفول مانده است و باید دوباره بازیافته شود.

این تفکر خلّاق صابر بود که اورا روح عصیانگری در برابر حباب روزمرّگی قرار داده بود و می‌خواست فضای جدیدی به ارمغان بیاورد . و خود او بارها به تلویح با تصریح گذر از این حباب روزمرگی را در تبدیل شدن به آنچیزی می‌دانست که نامش را “کادر همه جانبه “ نهاده بود. شخصی که از کار نهراسد و مشتاقانه به استقبال بودن و تغییر دادن برود.برای او قرآن کتابی برای توجیه قدرت و یا شادی اموات نبود بلکه تلنگری از خدا بود که باید بشر عمق آن را دریابدو انسان را به کادر متعهّد و همه جانبه هستی تبدیل کند.

نگرش قرآنی صابر نگرشی خلاقانه و دینامیک بود .همین دینامیسم و پرکاری صابر بود که ضعف وی در ادبیات و لغت قرآن را پوشش میداد و عرصه فراخ سخن را بر روی او می‌گشود. او دینامیسم هستی را در قرآن متبلور می‌دیدو این دینامیک را در تاروپود حیات و کنه معنای قرآن باور داشت و بارها به جنبه های گوناگون این دینامیسم اشاره می‌کرد. او می‌گفت که نوای عبدالباسط و ساز یاحقی هردو تلنگرزن هستی هستند و اینها را در کنار بانوی نیکوکاری آسایشگاه کهریزک و دهها مثال دیگر از تجلی دینامیسم هستی و تبلور آن در قرآن می‌دید که باید با شناخت آن و پیاده کردن آن در عرصه هستی از مشکلات روزمره گذشت و به عرصه جدیدی قدم نهاد. در واقع او پیامبران را خلّاقان عصر خویش می‌دید که به قوانین پیشبرنده ی جامعه دست یافته اند و با تبیین این قوانین است که خلّاقیت در حیات انسانی جاری می‌شود و تعصب به ماندن و تقدس سنت را به کناری می‌نهد.

برای صابر در مواجهه به قرآن “نوح، ابراهیم ،‌موسی ، عیسی ،شعیب و محمد “ نه داستان های تاریخی که اسوه های ناب برای توشه گیری و انباشت تجربه هستند و باید از این تعصب موجود در زیست انسانی که به باور مولانا خامی است گذشت و با روش انبیا جامعه را به پیش برد؛زیرا بحرانی که صابر در طول سالهای فعالیت سیاسی و اجتماعی خود به درستی تشخیص داده بود بحران انسان و ناتوانی و یا احساس ناتوانی برای تغییرو پاسداری از دست یافته ها بود. وی در تاریخ معاصر ایران و حوادث پس از انقلاب فقدان حضور خدا و ارتباط انسان با خدا و ناتوانی بحرانی انسان را احساس می‌کرد به همین دلیل نیز برخلاف بسیاری به جای گریز از دین و پناه آوردن به سکولاریسم به قرآن روی کرد و کوشید تا به بازیابی مفاهیم جدید در قرآن که آیینه تمام نمای روزگار ما و روش خلاقانه انبیا پرداخت .

صابر در در دیباچه جلسات باب بگشا که در پشت جلد تمام جزوات این جلسات منتشر شده است، متنی را با قلم شیوای خود آورده است که در حقیقت لب لباب مباحث وی و بیانگر نگاه بنیادینش می‌باشد. در این متن قرآن یک راه برای حل بحران گفتگوی انسان و خداست و تمام تلاش وی گذر از این بحران با یک رابطه ی صافدلانه است. وی در این متن می‌گوید:

«تو از منی ، خویشاوند منی، نه رعیتمی ، نه ابواب جمعی ام ، احترام از سر ترست نخواهم ، رابطه منفعلانه ات نطلبم ، رویکرد کاسبکارانه ات برنتابم ،

ندای طالبانه ات ، قدم رفیقانه ات ؛ خوانش صافدلانه و مستمرت خواهانم ،

حساسم بر مسیرت ، بر روش ات و بر فرجامت

به دغدغه ات ، به تکاپوی درونت ، به مسیر تحقق ایده ات ، به وجدت ، دعوتم کن

در روند تحقق ایده ات یاری ات رسانم در سر خط کیفیت قرارت دهم

بر امکانات ات بیفزایم ؛ مشاورت شوم

به مدار تغییر رهنمونت شوم ، در کسب دست آورد تجهیزت کنم

من رفیقم ، رهگشایم ، باب بگشا نزد من آ»

در این واژه ها که گویی با تک تک سلو ل های صابر نگاشته شده عمق نگاه توحیدی و درک توحیدی وی از هستی سرشار است اما در این نگاه توحیدی نه انسان به عنوان بازیچه و تابع خدا که به عنوان یک موجود فعال و کنشگر و آزاد است که حتی خدا نیز انفعال و کاسب کاری وی را نمی پذیرد.

آنچه صابر به عنوان راهکار بحران پیشنهاد می‌دهد و در واژه های بالا نیز حضور دارد ، دعوت خدا به حضور مشارکتی انسان در عرصه زیست بود. آنچه صابر می‌دانست و در قرآن نشان میداد مشارکتی بودن هستی و جامعه بود و اینکه بحران انسان امروز ایرانی غیرمشارکتی بودن به عنوان غیرفعال بودنش می‌باشد و تفکر خلّاق صابر و نگاه آفرینش گر وی در واژه های قرآن می‌خواست این نگرش مشارکتی را به انسان نشان دهد . خدای صابر طراح ، مهندس ، خالق ، استراتژ ،‌مرحله بند ، صاحب ایده و تحلیل تاریخی ، ایده پرداز ،‌ منبع الهام و منشای عشق و امید بود که در ارتباط انسان با خدا بحرانی پدید آمده است و این بحران به عرصه های مختلف زیست انسان سرایت کرده است و باید برای این خروج از این بحران متدولوژی تدوین نمود که خود او درصدد تبیین خلاقانه این متدولوژی بر مبنای کتاب قرآن بود.

صابر در کنار همه ی محاسنش نکاتی ریز در منشش داشت که شاید باورسرسخت و گاهی انعطاف ناپذیر وی بخشی از این نکات ریز باشد . باور سخت وی شاید مهم ترین دلیل سرسختی وی در زندان و شهادت مظلومانه ی وی بود . این سخن بیش از آن که یک انتقاد باشد ، یک دریغ است. دریغ از پرکشیدن متفکری در حال شدن که اگر می‌ماند می‌توانست موثر تر در راه آرمان هایش گام بردارد.

امید که بتوانیم راه ناتمام او را ادامه دهیم.

 

مسیر جاری:   صفحه اصلی در نگاه دیگرانبینش، روش و منش
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد