سالگرد تولد شهدی هدی صابر روز دوشنبه 24 اسفند با حضور جمعی از اعضای خانواده، شاگردان و علاقمندان وی در قطعه‌ 100 بهشت زهرا برگزار شد. در این مراسم فیروزه صابر ـ خواهر شهید صابر ـ قطعه‌ای از نشست هفتم باب بگشا که مرتبط با موضوع تولد بود را قرائت کرد. متن این بخش در ادامه این گزارش می‌آید.

در ادامه یکی از شاگردان شهید صابر نیز به ذکر نکاتی در مورد تولد انسان فعال هستی پرداخت. لطف‌الله میثمی نیز با اشاره به سوره‌ مریم و نحوه تولد مریم و عیسی، به ذکر خاطره‌ای از مرحوم مهندس سحابی پرداخت. به گفته مهندس میثمی، مرحوم مهندس سحابی گفته بود در طول عمرم زندان‌های زیادی رفتم، اما زندان 59 یکی از سخت‌ترین زندان‌های حیات سیاسی‌ام بود.

در این مراسم، یکی از ورزشکاران علاقمند به شهید صابر که چندین سال با وی مصاحبت داشت، مدال قهرمانی‌ای را که اخیراً در باز‌های معتبر آسیایی کسب کرده بود به رسم یادگار به شهید صابر و خواهر ایشان ـ به عنوان کسی که راه شهید هدی صابر را زینب‌وار ادامه داده است ـ اعطا کرد.

***

متن منتخب قرائت‌شده در مورد تولد به نقل از شهید صابر (نشست هفتم مباحث باب بگشا) بدین شرح است:

نوع «ما» آن‌قدر اهمیت داشته است که یک مرحله کیفی در هستی به نام ما به ثبت رسیده است؛ مرحله ورود انسان. در گزاره آیات 39 ـ 30 سوره بقره، در روایت ورود انسان به هستی از واژه «اذ» استفاده شده است. اذ به مفهوم مرحله و بزنگاه است. در گذشته به شناسنامه، «سجّل» گفته می‌شد؛ حاوی اطلاعات سه مرحله تولد، ازدواج و مرگ انسان. تلقی سنتی آن بود که شناسنامه به مفهوم سه جلد است: تولد، ازدواج و مرگ. اما سجّل به معنای تسجیل شده و اطلاعات مسجّل است. آخرین مرحله در سلسله مراحل طراحی و اجرای بودجه‌های سالانه نیز، مرحله تسجیل نام دارد. مرحله‌ای که مسجّل است و بودجه مصوب به اجرا و تخصیص راه می‌برد. مرحله‌ای که انسان به هستی وارد شده است نیز مرحله‌ای مسجّل است و در سجّل هستی به ثبت رسیده است.

در سطر دوم لوحی که پیش روست، آدم در همان مرحله کیفی ورود به هستی، تحت آموزش قرار گرفت. همچنان‌که در مرحله هبوط نیز آموزش دید و پس از آن نیز، آموزش او به طور مستمر ادامه داشته است.

این عنصر نو رودِ تحت آموزش، عنصر «عالی» هستی است. خدا به اعتبار عالی بودن انسانِ آموزش‌دیده، از ملائک به عنوان موجودات ماقبل انسان، خواست تا در برابر آدم سجده کنند. بشر در پژوهش‌های علمی خود به این حقیقت نایل آمده است که انسان عالی‌ترین موجود هستی است. لودویک فون برتالنفی محقق آلمانی در سال 1970 دست به طبقه‌بندی موجودات عالم زد. در طبقه‌بندی نُه‌گانه او که از ذرات بنیادین تا انسان را دربرمی‌گرفت، انسان به اعتبار سازمان‌یافتگی درونی، انسجام، توان سازماندهی و ژن کیفی‌اش، در عالی‌ترین سطح واقع شد.

این موجود عالی، باردار است. فقط مؤنث‌ها باردار نیستند، نوع انسان باردار است. نوع انسان حامل ایده، آرمان، مهر و نفرت است؛

آسمان بار امانت نتوانست کشید             قرعه کار به نام من دیوانه زدند

بار امانتی که خدا ارائه کرد و کوه‌ها نیز نتوانستند آنرا عهده‌دار شوند، انسان بر دوش گرفت. بر شانه‌ی این نوع از انسان‌ها جای تسمه است؛ انسان‌های باردار. این بار امانت، بار تحول‌آفرینی است. تحول‌آفرینی انسان در هستی.

با این تلقی، ما در هستی صاحب سهام هستیم. آن هم، صاحب سهام کیفی و ممتاز. «سهام»داری ما، در هستی همچون سهامداری در یک بنگاه اقتصادی یا تجاری با سهام عام نیست که سالی یکبار به مجمع عمومی دعوت شویم، گزارش سالانه مالی را استماع کنیم و سرآخر سود سهام دریافت داریم. سهام ما، در هستی، سهام کیفی است و به اعتبار مشارکت ما. در تحولات هستی بنام ما ثبت شده است. ما آمده‌ایم تا در هستی در حد توان و امکان خود، فرهنگی، تمدنی، مناسباتی، سبک و سیاقی، بنیانی و نمادی بنا کنیم. به این اعتبار، نوع ما تغییردهنده و سازنده در هستی است. این سهام و سهش و حقوق مترتب بر آن، «غیرقابل واگذاری» و صرفنظر ناکردنی است.

اما آن سوی قضیه و «او»:

     تجهیز به یک تلقی ـ دیدگاه:

            «او»؛

                        واردکننده ما به هستی در مرحله‌ای کیفی

                        آموزش‌دهنده بزنگاهی و جاری

                        تعیین‌کننده جایگاه ما در مدار عالی

                        در تدارک میدان‌گستری

                        سوگند یاد کن به قوام یافتگی «ما»

                       موقعیت‌آفرین برای تغییردهندگی

                       در جایگاه استاد راهنمایی

در ادامه مجهز شدن «ما» به یک تلقی ـ دیدگاه، پی‌جویی نقش «او»، در حکم یافتن کلید اصلی است. در لوح قبلی، خود = انسان را نظاره کردیم و جایگاه «ما» را دریافتیم و در لوح فعلی، نقش «او» را در تعیین سهم «ما» در هستی، پی می‌گیریم؛

اقدامات او، اقداماتی بس کیفی است:

او، واردکننده ما به هستی در مرحله‌ای کیفی و آموزش‌دهنده ما، هم در بزنگاه‌ها و هم به طور جاری است. جایگاهی که او برای ما، در هستی تعیین کرده است، جایگاهی است در مدار عالی؛ عالی‌تر از جامدات، عالی‌تر از نباتات. عالی‌تر از حیوانات و نیز عالی‌تر از فرشتگان که نیروهای طبیعی، معنا شده‌اند.

او میدان گسترده‌ای برای ما تدارک دیده است. گسترده میدانی که مکان بازی، وجد، رقص، تحول‌آفرینی و تغییردهندگی ماست. برغم آن که «او» نیازی به سوگند یاد کردن ندارد، ـ برخلاف ما که در مواردی برای اثبات خود، حقانیت خود، صحت عمل و گفتار خود، نیازمند یاد کردن سوگندیم ـ ، به قوام یافتگی ما، سوگند یاد کرده است:

سوگند به انجیر، زیتون و طور سینا؛

سوگند به انجیر و زیتون، سوگند به دو محصول هستی است که بس کیفی‌اند. کیفی به مفهوم دارا بودن قابلیت نوآوری، انرژی‌زایی و تعدد و تنوع ترکیباتی که در درون دارند. انجیر قوام‌یافته است و مقوم‌های درونی جدی دارد. زیتون نیز مقوم‌های کیفی با خود حمل می‌کند. از انجیر شیرابه و از زیتون روغن گرفته می‌شود و حبّه‌هایی چند از هر یک از این دو، برای نگهداری انسان در یک شبانه‌روز کافی است. این یعنی آن که، سوگندهای خدا سرسری و سردستی نیست. همچنان‌که طور سینا نیز مکانی است که صاحبان «خبر کیفی» = انبیاء در آن به وحدت و انسجام رسیده‌اند. قسم به انجیر، زیتون و طور سینا، پشتوانه‌های قوام‌یافتگی انسانند. به این مفهوم که انسان مجهز به مقوم‌های درونی است و ژن او با موجودات قبلی تفاوتی ماهوی و کیفی دارد. «او» بدین ترتیب، موقعیتی آفریدَست که انسان با این ژن کیفی و قوام‌یافته، در مدار تغییر قرار گیرد. «او» انسان را بی‌قطب‌نما در میدان حیرانی رها نکردَست و بواقع استاد راهنمای «ما» ست.

 

 

مسیر جاری:   صفحه اصلی اخبار، رویدادها، گزارش‌ها
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد